اگر چیزی باشد که بیشتر از اسباب بازی تخیل بچهها را به کار بندازد آن داشتن حیوان خانگی است. مجموعه انیمیشنهای «داستان اسباب بازی» قبلا برای مورد اول ساخته شده، و حالا دیگر نوبت موجودات پشمالو بانمک است. البته «زندگی مخفی حیوانات خانگی» در سطح سهگانه «داستان اسباب بازی» نیست، اما از نظر خلاقیت و برانگیختن احساسات این دو بسیار شبیه هستند. هر دو این فیلمها بر پایه یک سؤال جذاب ساخته شدهاند: «وقتی ما نیستیم آنها (اسباب بازیها و حیوانات خانگی) چه کار میکنند؟ و جوابی که به این سؤال داده میشود تا حد یک کمدی شلوغ و دیوانهوار پیش میرود، که بسیار هوشمندانه است.
برای شرکت انیمیشن سازی Illumination Entertainment این یک قدم مهم رو به جلو محسوب میشود. شرکتی که مجموعه «من نفرتانگیز» را در کارنامه خود دارد. دو کارگردان آن، یکی کریس رنو است که مرد محوری این استودیوی انیمیشن سازی است، و دیگری یرو چنی دستیار و شاگرد او. «زندگی مخفی حیوانات خانگی» از فیلم «زوتوپیا» خندهدارتر، و از «در جستجوی دوری» نوآورانهتر است. و یک امتیاز ویژه هم باید به پایان بسیار تاثیرگذار آن بدهیم که باعث شد من در پشت عینک سهبعدی که به چشم داشتم اشک بریزم.
داستان «زندگی مخفی حیوانات خانگی» در منهتن اتفاق میافتد که تصویرگران این انیمیشن آن را به زیبایی تصویر کردهاند. داستان فیلم درباره مکس (با صدای لوییز سی کی) است، سگ تریر رها شدهای که کیتی سرپرستی او را قبول کرده و در طول سالها، ارتباط بسیار خوبی با هم برقرار کردهاند. یک روز کیتی سگ دیگری به نام دوک را به خانه میآورد، و از آن به بعد رقابت شدیدی بین این دو سگ شروع میشود.
درگیریهای این دو سگ بامزه فقط یکی از جنبههای این فیلم است که در آن حیوانات مانند انسانها رفتار میکنند. به دلایلی که نمیتوانم توضیح دهم ( چون داستان لو میرود) مکس و دوک به بیرون از آپارتمان میروند،و در آنجا با خرگوش سفید کوچولویی به اسم اسنوبال (با صدای کوین هارت) آشنا میشوند. اسنوبال رهبر گروهی شورشی است که اعضای آن حیوانات رهاشدهای هستند که در فاضلابهای شهر زندگی میکنند.
ناپدید شدن مکس و دوک باعث میشود حیوانات خانگی که همسایه آنها هستند، برای پیدا کردنشان جمع شوند. گیدجت پشمالو و جذاب، که از مکس خوشش میآید، همراه با گربه کپلی به اسم کلویی و یک سگ بولداگ، همه با هم به بروکلین میروند تا آنها را پیدا کنند.
جزییات فوقالعاده هوشمندانهای که کارگردانان وارد این فیلم کردهاند، کمدی را به اوج خود میرساند. هرچیزی درباره این موجودات سخنگو آنقدر واقعی و ممکن به نظر میرسد، که حتی عجیبترین فانتزیها را هم کمرنگ جلوه میدهد. محله شوم گربههای خیابانی، دوئل کردن مکس با مار اسنوبال، توهمی که به شکل یک تئاتر موزیکال در کارخانه سوسیس سازی اتفاق می فتد، همه نمونههایی از فانتزیهای این فیلم هستند.
صداپیشگان همه عالی هستند، و از همه بهتر آلبرت بروکس است که به جای تیبریوس صحبت میکند، یک باز شکاری گرسنه، که بدجنسی و خباثت او وقتی برای بار اول با گیجت روبرو میشود، «زندگی مخفی حیوانات خانگی» را در سطح یکی از شاهکارهای شرکت پیکسار بالا میبرد. این نقش، و همینطور نقش مارلین در «در جستجوی دوری» آلبرت بروکس را به ارزشمندترین صدای فصل تابستان تبدیل کرده است.
برای دریافت انیمیشن «زندگی مخفی حیوانات خانگی» از سایت پیشرو دانلود کلیک نمایید.
ماری بِث که راهنمای موزه است یک گروه از دانشآموزان را به بازدیدی مخفیانه در موزه میبرد و با عروسکهای چوبی داستان شهر مکزیکیِ سن انجل را از کتاب زندگی برایشان تعریف میکند؛ کتابی که تمام داستانهای دنیا را در بردارد. در روز مردگان، “لا موئِرته” ملکه سرزمین در یاد ماندگان (سرزمین مردگانی که بازماندگانشان بر روی زمین هنوز به یادشان هستند) و “زیبالبا “ حاکم سرزمین فراموششدگان (سرزمین مردگانی که دیگر کسی از زندهها به یادشان نیست) سر حکومتِ سرزمینهایشان یک شرطبندی میکند. مانولو سانچز و خوئاکین موندراگون که دو دوست صمیمی هستند، هر دو عاشق یک دختر به نام ماریا پوسادا هستند و بر سر به دست آوردن عشق او با هم رقابت میکنند. “لا موئرته” روی پیروزی مانولو که پسری رمانتیک است شرط میبندد و “زیبالبا” بر روی پیروزی خوئاکین که پسری شجاع و قوی است؛ اما “زیبالبا” که از حکومت بر سرزمین فراموششدگان خسته شده تقلب میکند و به خوئاکین مدال “زندگی ابدی” را میدهد؛ مدالی که هرکسی آن را به سینه بزند شکست ناپذیر میشود…
«کتاب زندگی» The Book of Life یک انیمیشن سهبعدی کامپیوتری به کارگردانی خورخه آر.گوتیرز، محصول سال ۲۰۱۴ کشور آمریکاست. این انیمیشن توسط “ریل افایکس کریتیو استودیوز” تولید شده و کمپانی “فاکس قرن بیستم” مسئولیت پخش آن را بر عهده داشته است. تهیهکنندگان این انیمیشن گیِرمو دِل تورو (هزارتوی پَن، هِل بوی، ستون فقرات شیطان)، آرون بِرگِر و برَد بوکر هستند. از صداپیشگان این انیمیشن میتوان به دیهگو لونا (مانولو)، زویی سالدانا (ماریا)، چنینگ تیتوم (خوئاکین)، ران پرلمن (زیبالبا)، کریستینا اپل گیت (ماری بث)، کیت دل کاستیو (لا موئرته) و آیس کیوب (شمع ساز) اشاره کرد. فیلمهای کودکانه خیلی کمی وجود دارند که به مسئله مرگ میپردازند. افسانههای پریان و فیلمهای “دیزنی” تنها به مسائلی که از لحاظ جامعه هنجار شناخته میشوند میپردازند؛ با این حال چیزی که اجتنابناپذیر است این است که آنها بهزودی در زندگی خود با مسائلی روبرو خواهند شد که از آنها بهعنوان تابو پنهانشده.
در این میان فیلمی همچون «کتاب زندگی» ساخته میشود؛ یک داستان انیمیشنی رنگارنگ و پر جنبوجوش بر اساس جشن “دیا دِ لوس موئِرتوس” روز مردگانِ مکزیکیها؛ آن مناسبت جادوئی که در آن ارواح درگذشتگان به زمین بازمیگردند تا خاطرشان دوباره زنده شود و از زندگان هدیه دریافت کنند. قهرمانان فیلم تحت راهنمایی تهیهکننده آن گیرمو دِل تورو، به خاطرات کسانی که از دست دادهایم ارج مینهند و همزمان این عقیده را ترویج میدهند که زندگان باید زندگی خود را بسازند و ادامه دهند. «کتاب زندگی» در هر فرِیماش همچون یک جشن بصری عمل میکند، درست از همان ابتدا؛ از همان صحنهای که راهنمای موزه با عروسکهای چوبی شروع به تعریف داستان میکند. تمام کاراکترها مفاصل، شانهها و انگشتهای مفصلی و بندبند دارند که آنها را شبیه عروسکهای خیمهشببازی میکند، در عین حال همه آنها چشمها و صورتهای رسا و سرشار از احساس دارند، حتی وقتی آنها در زندگی پس از مرگ به شکل استخوانی درمیآیند. کارگردان خورخه آر.گوتیرز جهانی به یاد ماندی یکی پس از دیگری میسازد؛ از بچههای مدرسهای در موزه تا شهر کوچکی که داستان در آن رخ میدهد و سرزمین در یاد ماندگان که انفجاری شگفتانگیز از رنگ و تصویر است. فیلمنامه نوشتهشده توسط گوتیرز و داگلاس لاندیل توانسته لحظات تلخ به یادآوردن عزیزان از دست رفته را به تصویر بکشد اما آن صحنههای غمانگیز را با کمدی درهم آمیخته و تلطیف کرده است.
فرانک شِک منتقد “هالیوود ریپورتر” در تمجید از موسیقی متن فیلم اینگونه مینویسد:
کتاب زندگی سرگرمی و لذت زیادی را با انتخابهای موسیقی الهامبخش خود فراهم میآورد. علاوه بر موسیقی متن اورجینال و اشعار و آهنگهای گوستاوو سانتائولایا (دو بار برنده اسکار برای فیلمهای بابل و بروک بَک مانتین) و ترانهسرا پل ویلیامز، نسخههای بامزهای با چاشنی موسیقی ماریاچی از آهنگهای پاپ مشهور وجود دارد؛ آهنگهای چون “من صبر خواهم کرد ” از گروه “مامفورد اَند سانز “، آهنگ “کریپ ” از گروه “ریدیو هِد ” و آهنگ “فکر میکنی جذاب هستم؟” از راد استوارت.
نقدها و ریویوها درباره «کتاب زندگی» اکثراً مثبت بوده به ویژه از لحاظ جلوههای بصری بشدت مورد ستایش همگان قرارگرفته است. “روتن تومیتو” فیلم را شایسته “گواهی تازگی” دانسته و به آن امتیاز ۸۱ از صد بر اساس صد و هفت ریویو داده و به رتبه میانگین ۷ از ۱۰ دستیافته است. در بخش نظر منتقد آن اینگونه آمده: ” انیمیشن پر زرق و برق کتاب زندگی لذتبخش است اما حیف که داستان آن فاقد همان درجه از هنرمندی، مهارت و جزئیاتی است که جلوههای بصری جذابش ارائه میکند “. در سایت “متا کریتیک “ رتبه ۶۷ از صد را بر اساس بیستوهفت نقد مطلوب دریافت کرده.
جف برکشایز از مجله “ورایتی” ریویوی مثبتی از «کتاب زندگی» داشته و میگوید:
انیمیشن سی جی که به زیبایی ارائهشده، گرمایی غیرمنتظره و کیفیتی صمیمانه برای این رسانه با تکنولوژی بالا به ارمغان میآورد و بهعنوان عامل معرفه فیلم بروز میکند. کاراکترهای خلاقانه آنکه توسط گوتیرز و همسرش ساندرا اِکیوا طراحیشده به شکل ماندگاری لذتبخش هستند. بخصوص ریزهکاریهای بازیگوشانِ بالهای زیبالبا و جلال لا موئرته… انفجار رنگ مسحور کنندهای که در زمان ورود مانولو به سرزمین در یاد ماندگان رخ میدهد به تنهایی استفاده از تری دی را توجیه میکند.
کیتی رایف از “اِی وی کلاب ” مینویسد: ” نفوذِ دیا دِ لوس موئِرتوس (روز مردگان) بهوضوح در رویکردِ کتاب زندگی به مرگ احساس میشود. در این فیلم، مرگ یک پایان ترسناک نیست بلکه فرصتی شادیبخش است برای بازگشت به آغوش پر محبت نیکان قابل ستایشمان. این مفهوم همراه با تِمِ خانواده و یادآوری، بسیار جالبتر از طرح داستان آمریکای شده آن است؛ که همهاش درباره غلبه بر ترس خود و ساختن سرنوشت و خود بودن و همه درسهای دیگری که در همه فیلمهای کودکان وجود دارد “. مارک اسنِتایکر منتقد “اینترتینمنت ویکلی” به فیلم درجه “اِی ماینس” داده و میگوید: “سرشار از جذابیتی پرتحرک و دریایی تماشایی از رنگ، این فیلم ویترینی از نفسگیرترین انیمیشنی است که در این دهه دیدهایم “.
جوردن هافمن از “دِیلی نیوز” چهار ستاره از پنج ستاره به «کتاب زندگی» داده اینگونه مینویسد:
در ابتدا به نظر میرسد که خورخه آر.گوتیرز و گیِرمو دِل تورو (کارگردان «هزارتوی پن» و «پاسیفیک ریم») تنها یکی دیگر از فیلمهای خانوادگی معمول را که با درسهای ایمان به خود تکمیلشده ارائه کردهاند. خیلی زود، اما همهچیز با انفجار رنگ و یک افسانه آمریکای مرکزیِ پر جنبوجوش شعلهور میشود… کتاب زندگی بهعنوان یک فیلم کودکانه مرزها را به جلو میراند؛ با موضوع مرگ که به شکل غیرقابل انکاری در مرکز قرار دارد؛ اما مانند روز مردگان مکزیکیها، فیلم لذتبخش است و با موفقیت ترسِ مرگ و جشن را با هم ترکیب کرده است.
سوزان ولاشزینا منتقد مجله “راجر ایبرت “ «کتاب زندگی» را شایسته ۳٫۵ ستاره از ۴ ستاره دانسته و در تحسین آن میگوید:
یک مثلث عشقی، جهانهای متعدد، خدایان مبارز، دستیافتهای متعدد و یک دشمن هیولاوار، همه این لایهها یک شیرینی متراکم را میسازد؛ اما کارگردان و نویسنده خورخه آر.گوتیرز در اولین کارگردانی فیلم بلندش هوشمندانه این داستان تا حدودی سخت و سنگین را رام میکند. او این کار را با استفاده هوشمندانه از یک راهنمای موزه مدرن و امروزی انجام میدهد که یک گروه از بچهمدرسهایهای چموش را با داستانی افسانهای و قدیمی مبهوت میکند؛ داستانی که ما در حال مشاهدهاش هستیم. جایی که این روش بیش از همه به کار میآید زمانی است که موضوع مرگ برای اولین بار مطرح میشود و کودکان فکر میکنند که ماریا واقعاً مرده است. وقتی یکی از پسران وحشتزده با تعجب فریاد میزند: ماریا مرده؟ این چه جور داستانیه؟ ما فقط بچه هستیم. گوتیرز باملاحظه و اندیشمندانه با صراحتی روشنگرانه از هرگونه نگرانی والدین درباره موضوعات بالقوه ناسالم طفره میرود… اما گوتیرز حتی یک قدم فراتر از این میرود؛ کتاب زندگی فلسفه روز مردگان را تجسم میبخشد و راه سالم برای بزرگ داشت کسانی که دیگر بین ما نیستند را تشویق میکند. همانطور که او میگوید: تا زمانی که شما کسانی که قبل از شما آمدند را به یاد داشته باشید و تا زمانی که داستانهایشان را تعریف کنید، غذاهایشان را بپزید و آهنگهایشان را بخوانید… آنها با شما هستند. آنها درون قلبتان زندگی میکنند .
برای دریافت انیمیشن «کتاب زندگی» از سایت پیشرو دانلود کلیک نمایید.
انیمیشن یکی از ژانرهای موردعلاقهی کودک درون من است. «لکلکها»، انیمیشن جدید وارنربرادرز، ظاهری جذاب، کاراکترهایی خوشساخت و صداپیشگانی معروف دارد. برخلاف اینکه آننوس این انیمیشن بسیار جذاب به نظر میرسد و امتیاز نسبتاً خوبی در آی ام دی بی دارد، منتقدین خیلی توجه زیاد و مثبتی به این داستان نشان ندادهاند.
مختصری دربارهی این داستان و عوامل ساختش، به همراه چندی از نظرات منتقدین را در زیر بخوانید.
لک لکها بچهها را به خانهشان میرسانند، یا حداقل این کاری بوده که قبلاً انجام میدادند و حالا براثر فشارهای اقتصادی مجبور به تغییر ماهیت کار خود شدهاند. در حال حاضر بستههای شرکت اینترنتی کورن استور دات کام را به اقصا نقاط دنیا میرسانند. جونیور (سمبرگ) که بهترین لکلکِ بسته رسان شرکت است، در شرف ارتقا پیدا کردن است که ناگهان و ناخودآگاه ماشین آدم سازی را راه میاندازد و یه دختر کوچولو و غیرقانونی را به وجود میآورد. در مخمصهی رساندن این کوچولو به والدینش، تولیپ (کیتی کران)، تنها آدمیزاد موجود در کوهستان لکلکها (و دوست جونیور) به او کمک میکند تا قبل از اینکه رئیس از خرابکاری جونیور باخبر بشود، این بچه (بستهی مشکلساز) را به خانهاش برسانند. این مأموریت میتواند رسالت قدیمی لکلکها که رساندن بچهها به خانوادههاست رو دوباره زنده کند، ولی سفری پرماجرا و خطرناک پیش روی آنهاست.
دوستِ ۱۸ سالهی جونیور تولیپز، درواقع یکی از نوزادانی است که در پی اشتباهی سختافزاری در صنعت رساندن کودکان توسط لکلکها، در رساندنش به خانوادهاش، ازقلمافتاده و همچنان در کوهستان لکلکها باقیمانده است. در پی اشتباهی در ساختِ کودک جدید و در پی آرزوی نیت برای داشتن یک همبازی (نیت به دلیل مشغلهی زیاد پدر و مادرش بسیار تنهاست و به همین دلیل آرزوی داشتن یک خواهر یا برادر با مهارتهای یک نینجا را دارد)، جونیور و تولیپز سوار بر ماشین پرواز (جونیور در یک سانحه مجروح شده و توانایی پرواز ندارد) سفر پرماجرای خود را آغاز میکنند. کارگردان این انیمیشن نیکولاس استولر است. وی متولد ۱۹ مارچ ۱۹۷۶ است، فیلمسازی آمریکایی است که برای فیلمهای فراموش کردن سارا مارشال و همکاری در نویسندگی ماپتها و ماپتها: تحت تعقیب شناخته میشود.
از صداپیشگان معروف این انیمیشن میتوان به اندی سمبرگ (جونیور)، کیتی کران (تولیپز)، کلسی گرامرز (هانتر)، جنیفر انیستون (سارا گاردنر)، تای بورل (هنری گاردنر) و آنتوان استارکمن (نیت) اشاره کرد.
منتقد نیویورک پست دربارهی این «لکلکها» نوشته است که:
این داستان هرازگاهی صحنههای هیجانانگیز و هوشمندانهای دارد، البته نه بهاندازه کافی و پیرنگ دوم این داستان که دربارهی نیت و خانوادهاش است نیز صحنههایی دلگرمکننده را ارائه میدهد. کارگردان این انیمیشن را برای کودکانی در رده سنی زیر ۱۰ سال ساخته است، درست است که فیلم خیلی هوشمندانه نیست ولی بینندگان این انیمیشن، یعنی کودکان زیر ۱۰ سال هم نابغه نیستند.
منقد ایمپایر آنلاین عقیده دارد که:
داستان حاشیههای زیادی دارد و یا درواقع بهجای پرداختن به داستان کل زمان انیمیشن به حاشیهها پرداختهشده است و به نظر میرسد که داستان بدیهه ساختهشده، گویی تمامی اتفاقات بدون برنامه پیشآمدهاند و هیچکس ایدهای برای ادامه داستان نداشته است.
بااینحال به نظر میرسد که بسیاری از این حاشیه بسیار جالب به نظر میرسند، مثلاً گلهی گرگها و تواناییشان در ساخت هر چیزی از قایق گرفته تا پل – گرگها بر سر هم سوار میشوند و پلی از گرگها به وجود میآید تا دیگر گرگها توانایی رد شدن از دره را داشته باشند.
یکی از منتقدینی که نظری تقریباً مثبت به این انیمیشن داشته، منتقد گلب اند میل است. به نظر او این داستان یکی از خندهدارترین ساختههای سال است و در زیر تمامی شوخیها و حاشیههای داستان، پیامهایی اجتماعی و فرهنگی از تسلط شرکتهای بزرگ بر زندگی اجتماعیِ افرادی است که میخواهند صاحب فرزند شوند. به نظر این منتقد، کودکان از این انیمیشن لذت خواهند برد و والدینشان نیز پیامهای درونی داستان را خواهند ستود و همگی خوشحال و شاد سینما را ترک خواهند کرد.
منتقدین اس اف گیت و واشنگتنپست هم فیلم را خیلی معمولی تعریف کردهاند تا جایی که پیتر هارتلاب (اس اف گیت) فیلم را چیزی بیش از یک پرستار بچه آنهم فقط برای ۹۰ دقیقه نمیبیند. البته وی اذعان داشته که سازندگان انیمیشن معمولاً بیشتر سعی به سرگرم کردن خوددارند تا راضی کردن تصمیمگیرندگان شرکتی (کمپانیهای تولید و پخش). هرکسی که مسئول وارنر انیمیشن گروپ است، اجازه داده تا دیوانگان فرمانروایی کنند که خیلی عالی است.
برای دریافت انیمیشن «لکلکها» از سایت پیشرو دانلود کلیک نمایید.
انیمیشن «بخوان» Sing کار جدید کمدی-موزیکال از کمپانی ایلومینیشن اینترتیمنت (Illumination Entertainment) است که با تکنیک های کامپیوتری در سال ۲۰۱۶ ساخته شده است. کارگردانان این اثر گرت جنینگز(Garth Jennings) و کریستوفر لوردرت (Christophe Lourdelet) هستند و فیلمنامه ی آن را گرت جنینگز نوشته است. صداپیشگانی که در ساخت این اثر همکاری کرده اند؛ متیو مککانهی (Matthew McConaughey)، ریس ویترسپون (Reese Witherspoon)، ست مکفارلین (Seth MacFarlane)، سکارلت یوهانسن (Scarlett Johansson)، جان سی رلی (John C. Reilly)، ترون اگرتون (Taron Egerton) و توری کلی (Tori Kelly) هستند. این انیمیشن شامل ۶۰ آهنگ است که تمامی آنها توسط هنرمندانی سرشناس ساخته شدهاند. آهنگ ایمان (Faith) که توسط آریانا گرانده (Ariana Grande) و استیو واندر (Stevie Wonder) ساخته شده برای گرامی نامزد دریافت جایزه شده بود. این انیمیشن۲۱ دسامبر ۲۰۱۶ به اکران عمومی درآمده و بیش از ۶۲۸ میلیون دلار فروش داشته است. قسمت دوم این انیمیشن قرار است در سال ۲۰۲۰ به بازار بیاید.
متیو دیوید مککانهی (Matthew David McConaughey) متولد ۴ نوامبر ۱۹۶۹ بازیگری آمریکاییست. در سال ۱۹۹۳ با بازی در کمدی «مات و مبهوت» Dazed and Confused به شهرت دست پیدا کرد. در دهه نود در فیلم هایی چون؛ «کشتار با اره برقی در تگزاس: نسل بعدی» (Texas Chainsaw Massacre: The Next Generation)، «آمیستاد» Amistad و «تماس» Contact بازی کرد. در ده سال اول هزارهی دوم او را بیشتر در فیلم های کمدی و رمانتیکی از قبیل؛ «طراح مراسم ازدواج» The Wedding Planner و«چگونه مردی را در ۱۰ روز از دست بدهیم» How to Lose a Guy in ۱۰ Days دیدهایم اما در واقع پس از سال ۲۰۱۰ و با بازی در فیلم هایی چون؛ «ماد» Mud و «مایک جادویی» Magic Mike در سال ۲۰۱۲، «گرگ وال استریت» The Wolf of Wall Street و «باشگاه خریداران دالاس» Dallas Buyers Club در سال ۲۰۱۳ و «میان ستاره ای» Interstellar در سال ۲۰۱۴ بود که به شهرتی جهانی رسید و در میان هنرپیشگان برتر هالیوود قرار گرفت. برای بازی در «باشگاه خریداران دالاس» در سال ۲۰۱۳ جوایز اسکار، گلدن گلوب و سگ (Screen Actors Guild Award ) را از آن خود کرد.
لورا جین ریس ودرسپون (Laura Jeanne Reese Witherspoon) متولد ۲۲ مارچ ۱۹۷۶، کارآفرین، تهیه کننده و بازیگری آمریکاییست. در سال ۱۹۹۱ به عنوان بازیگر خردسال وارد عرصه بازیگری شد و برای اولین بازیش نامزد دریافت جایزهی هنرمند جوان (Young Artist Award) شد. در سال ۱۹۹۸ با بازی در کمدی Pleasantville نامزد و برنده جایزهی Young Hollywood Award for Breakthrough Performance شد و در سال ۱۹۹۹ نیز برای بازیش در فیلم «انتخابات» Election نامزد دریافت گلدن گلوب شد. اما در واقع بازیش در فیلم «لیگالی بلوند» Legally Blonde در سال ۲۰۰۱ بود که او را بیش از پیش معروف و مطرح ساخت. در سال ۲۰۰۲ در فیلم «خانه شیرینم آلاباما» Sweet Home Alabama خوش درخشید و بیش ترین فروش فیلم تا آن زمان برایش رقم خورد. در سال ۲۰۰۵ با بازی نقش جون کارتر در فیلم «سر به راه باش» Walk the Line توانست جوایز اسکار، بفتا، گلدن گلب، سگ و جایزهی منتقدین را از آن خود کند. از دیگر کار های خوب او میتوان به «آب برای فیل ها» Water for Elephants در سال ۲۰۱۱ اشاره کرد. او در کارهای خیریه به نفع زنان و کودکان دست دارد و فعالیت های زیادی در این زمینه انجام داده است.
ست وودبری مکفارلین (Seth Woodbury MacFarlane) متولد ۲۶ اوکتبر ۱۹۷۳، فیلم ساز، خواننده و بازیگری آمریکاییت که بیشتر در کارهای کمدی دیده شده است. او خالق سریال تلویزیونی «مرد خانواده» Family Guy است که از سال ۲۰۰۳ تاکنون بر روی آنتن قرار داشته است. او همچنین همکار تولید دو برنامه دیگر تلویزیونیست که از دل «مرد خانواده» بیرون آمده اند. تا کنون ۳ فیلم «تد» Ted در سال ۲۰۱۲ ،«تد ۲» Ted ۲ در سال ۲۰۱۵ و «یک میلیون راه برای مردن در غرب» A Million Ways to Die in the West در سال ۲۰۱۴ را کارگردانی کرده و خود نیز در آنها به بازی پرداخته است. او با کار به عنوان انیماتور در سریال های تلویزیونی کار خود را شروع کرد و سپس به ساخت مرد خانواده پرداخت. او بیش از هر چیز برای استعداد خارق العاده اش در ساخت و تقلید صدا و طنزش در هالیوود مطرح است.
اسکارلت یوهانسون (Scarlett Johansson) متولد ۲۲ نوامبر ۱۹۸۴، مدل، خواننده و بازیگر آمریکاییست. در سال ۱۹۹۴ به عرصه سینما وارد شد و در سال ۲۰۰۳ بود که با بازی در فیلمهای «دختری با گوشواره مروارید» Girl with a Pearl Earring و «گمشده در ترجمه» Lost in Translation در سال ۲۰۰۳ به عنوان بازیگری قابل شناخته شد. وی همچنان از آن پس با کارگردانانی بزرگ در فیلم هایی چون؛ «امتیاز نهایی» Match Point در سال ۲۰۰۵، «پرستیژ» The Prestige در سال ۲۰۰۶، «ویکی کریستینا بارسلونا» Vicky Cristina Barcelona در سال ۲۰۰۸، «او» Her در سال ۲۰۱۳ و «لوسی» Lucy در سال ،۲۰۱۴ همکاری کرده است. به عنوان پرفروش ترین هنرپیشه زن آمریکای شمالی شناخته میشود و فیلم هایش بیش از ۳.۶ میلیارد دلار فروش داشته اند.
داستان فیلم کودک هیجان زده ای (کوآلا – متیو مک کانهی) را در حال تماشای اجرایی در یک سالن نمایش و داستانش که چگونه توانسته صاحب آن سالن شود و نمایش هایش را مدیریت کند را نشان می دهد. به نظر می اید که مشکل مالی هم دارد. کمی بعد پسرکی جوان (گوریل – ترون اگرتون) را میبینیم که در حال آواز خواندن است. او در واقع کشیک ایستاده تا برای دزدی به پدرش کمک کند ولی غرق در آواز خواندن از کشیک غافل میشود. سپس زنی (خوک – ریس ودرسپون) خانه دار با کلی بچه می بینیم که در حال خواندن و انجام کارهای روزانه اش است. به بچه ها میرسد شوهر و بچه ها را راهی کار و مدرسه می کند. دختر (جوجه تیغی) و پسری را میبینیم که آهنگ راک میزنند ولی کار گیرشان نمی اید.
صحنه بعدی با خانوادهای آشنا میشویم که دخترشان (فیل – نینا) در حال خواندن آنها را سر شوق می اورد و پدر بزرگ سعی به ترقیب او برای خوانندگی می کند. کمی بعد روی پله ها با مردی (موش – مایک – مکفارلین) آشنا می شویم که بسیار خوب می نوازد ولی مغرور و پروست و به زور از مردم اخازی می کند.
کوآلای داستان (باستر) سر قرار ناهار رفته و با پسر اسپانسر (گوسفند- اِدی) برنامه ها که وست صمصمیی اش هم هست صحبت می کند. چون رستوران گران است غذایی سفارش نمی دهند و غذا را با خود آورده. برنامه ی جدیدش را برایش توضیح میدهد. برنامه استعداد یابی خوانندگی! به دفترش باز می گردد و از منشیاش ( آفتاب پرست با صداپیشه گی کارگردان) میخواهد تا تراکت ها تبلیغ برای یافتن استعداد ها پرینت کند. بر اثر اشتباهی جایزه به جای ۱۰۰۰ دلار صد هزار دلار چاپ می شود و با اتفاق بعدی قبل از اینکه اشتباه را ببینند همه کاغذ ها به بیرون از پنجره پرت شده و در سراسر شهر پخش می شوند. تمامی شخصیت هایی که اول داستان با آنها اشنا شدیم به نحوه ای از برنامه خبر دار می شوند و برای امتحان ورود در سالن باستر حاضر می شوند.
تعداد افراد متقاضی زیاد است و ساعت ها طول میکشد تا تعدادی محدود از میان افراد انتخاب شوند. چندین نفر به گروه دوم راه پیدا میکنند و در میان افرادی که ما میشناسیم فقط نینا (فیل) نمی تواند بخواند و وارد بازی شود. داستان به گونه ای پیش می رود که طبق انتظار تمامی کسانی که میشناسیم به اضافه چند نفر جدید وارد افرادی می شوند که برای مسابقه انتخاب می شوند. (اگر برنامه های استعداد یابی چند سال اخیر را دنبال کرده باشید می فهمید که داستان فیلم تقریبا کپی برابر اصل همین برنامه هاست)
در طول داستان با خانواده و زندگی شخصی شرکت کنندگان آشنا میشویم قهر واشتی های بینشان را می بینیم. نینا (فیل) برای امتحانی دوباره باز می گردد ولی در آخر تنها موفق میشود به عنوان دستیار باکستر در برنامه حضور داشته باشد. همچنان بر ترسش برای خواندن جلوی دیگران غلبه نکرده است. در میانه راه بر اثر زیاده طلبی باکستر برای اجرا و زمانی که مشخص میشود پول جایزه را در اختیار ندارد. تصمیم می گیرد از مادر بزرگ دوستش که خواننده ایست که در اول داستان او را به سالن نمایش و اجرا ها علاقه مند کرده، کمک بگیرد برای تحت تاثیر قرار دادن او سعی به اجرای نمایشی بلند پروازانه می کند و در نتیجه باعث از بین رفتن سالن و آرزوهای خود و شرکت کنندگان میشود. در ادامه این شرکت کننده ها هستند که باستر را ترقیب به تلاش برای اهیای سالن می کنند و در آخر اتفاقات همه به خوبی پیش میروند ( پایان داستان را خود ببینید و نتیجه گیری کنید)
و اما نظر منتقدان.
منتقدین به طور کلی نظری متوسط و رو به بالا به این انیمیشن داشته اند. اولین منتقدی که به آن میپردازیم، منتقد پلی لیست (theplaylist) است به نظر این منتقد فیلم را می توان با «آواز خوان حرفهای» Pitch Perfect مقایسه کرد هر دو، در نیمه اول شما را میخندانند و صحنه هایی جالب دارند و در نیمه پایانی پس از بهبود همه اتفاقات و پایانی خوش ناگذیر از لبخند زدن و خوشحال شدنید.
منتقد ورایتی (variety) فیلم نامه فیلم را ستایش کرده و می گوید زمانی که تقریبا همه مطمئنیم که پول جایزه جور شده و کارها روی روال خواهد افتاد با فاجعه ي ویرانی سالن مواجه می شویم و در ادامه کار جدید کوالا و دوستش (کارواش ماشین) را می بینیم که بسیار سرگرم کننده است. صدا پیشگی متیو مککانهی هم در دوست داشتنی شدن نقش باستر بی تاثیر نیست و شاید بزرگترین عامل ساخته شدن این نقش، حضور اوست.
منتقد راجر ایبرت (rogerebert) گفته که شخصیتسازی حیوانات در این انیمیشن بسیار خوب اجرا شده و تمامی کاراکترها در نقش خود بسیار باور کردنی هستند. تیپ و قیافه ساخته شده برای حیوانات نیز کاملا می تواند چیزی باشد که خیلی از ما از بچگی برای خود تصور می کردیم. از موفقیت چشمگیر ایلومینیشن اینترتینمنت در ساخت انیمیشن در سالهای گذشته گفته هرچند این کار را قویترین کار آنها نمی داند.
منتقد تلگراف (telegraph) امتیاز متوسط را به این کار اختصاص داده و داستان فیلم را مانند تمامی برنامه های استعداد یاب در سراسر دنیا خوانده و کار را مختص کودکان و بی هیچ پیام خاصی دانسته. البته هر از گاهی طنزی تیز و هوشمندانه درون آهنگ ها و نحوه اجرا و یا شخصیت های داستان وجود دارد ولی به نظر این منتقد انتظار از کمپانی که مینیون ها را ساخته خیلی بیش از این است.
و اما منقد ایندی وایر (indiewire) معتقد است این فیلم تنها به درد ساکت کردن بچه ها می خورد. پای آن بنشینند و مدتی آرام باشند. نه چیزی یاد خواهند گرفت و نه هیچ چیز دیگر! و نکته این است که تماشاگران این انیمیشن به قدری خرد سالند که نمی فهمند که چه افتضاحی را نگاه می کنند.
من با این منتقد موافق نیستم ولی با اینکه انیمیشن چیز خاصی برای ارائه ندارد هم مخالفتی ندارم. بهتر است شما فیلم را ببینید و نظرتان را با ما در میان بگذارید.
برای دریافت انیمیشن «بخوان» از سایت پیشرو دانلود کلیک نمایید.
در جستجوی نیمو زمانی که در سال ۲۰۰۳ اکران شد تبدیل به یک موفقیت بزرگ برای کمپانی پیکسار شد. این فیلم برنده جایزه اسکار بهترین انیمیشن شد و تمام افتخارات و نامزدی جوایز مختلف را بدست آورد. در جستجوی نیمو با فروش ۹۳۶ میلیون دلاری در باکس آفیس جهانی تبدیل به دومین فیلم پرفروش سال ۲۰۰۳ شد همچنین تبدیل به پرفروش ترین فیلم روی DVD درتمام تاریخ شد. انیمیشن و داستان در جستجوی نیمو فاکتورهای بزرگی در موفقیت این فیلم بودند اما بزرگترین عامل دنیای شگفت انگیز اقیانوس و و موجودات دریایی بودند که پیکسار به آنها زندگی بخشید. و کاراکترهای اصلی “مارلین”، “نیمو” و البته “دوری” ماهی رگال تنگ دوست داشتنی که مشکل فراموشی دارد.
بعد از مدت ها انتظار بالاخره دنباله این فیلم، در جستجوی دوری اکران شد. سازندگان این فیلم توانسته اند گویندگان فیلم قبلی را دور هم جمع کنند و “الن دجنرس” به جای شخصیت “دوری” و “آلبرت بروکس” در نقش “مارلین” به صداپیشگی پرداخته اند. در جستجوی “دوری” بر تلاش “دوری” برای به یادآوردن خاطراتش و پیدا کردن والدینش تمرکز می کند. تریلرهای این فیلم تا حالا نشان داده اند که فیلم بسیار محبوب و سرگرم کننده است و تعداد بسیاری از شخصیت های جدید دارد که قطعا آنها را دوست خواهیم داشت. از افراد جدیدی که به این فیلم اضافه شده اند می توان به “دایان کیتون” و “یوجین لوی” به عنوان صداپیشه والدین “دوری”، “اد اونیل” به عنوان اختاپوس بداخلاق “هنک” و “ادریس البا” به عنوان شیر دریایی، “فلوک” اشاره کرد.
گرچه تریلرها برای این طراحی شده اند که قسمت های بهتر فیلم را نشان دادند و تماشاگران را ترغیب کنند که به سالن سینما بروند و یک تریلر خوب الزاما نشان دهنده یک فیلم خوب نیست. موج اولیه نقدها و نظرها به صورت آنلاین منتشر شدند و اکثر آنها مثبت هستند و معتقدند که این فیلم دنباله خوبی برای فیلم اول بوده است.
در ادامه ما تعدادی از نظرها درباره فیلم را برای شما گردآوری کرده ایم:
“دیوید ارلیک” از “ایندیوایر”:
“در جستجوی دوری” فیلمی نیست که کند پیش برود یا چشم ها را خیره کند و یا یک موضوع تکراری را بیان کند. در مقابل، این فیلم دقیقا چیزی است که یک فیلم دنباله باید باشد و نشان می دهد که چرا اصلا باید دنباله فیلم ها ساخته شوند. البته این ممکن است آزاردهنده به نظر برسد که “در جستجوی دوری” به سرعت پیش می رود به خاطر اینکه نمی خواهد بیننده ها متوجه شوند که منظره فیلم چقدر آشنا به نظر می رسد. حتی در بهترین لحظات، فیلم فاقد نقطه اوج خلاقیتی است که همه پیکسار را برای آن می شناسند. آخرین محصول کمپانی پیکسار فاقد نوآوری است، اما آنقدر از لحاظ احساسی قوی است که می توان از این عیب چشم پوشی کرد.
“مت سینگر” از “اسکرین کراش”:
“استانتن” کارگردان فیلم، لحظات احساسی انیمیشن های کلاسیک پیکسار را به بهترین شکل به معرض نمایش می گذارد و موضوعات برتر استودیو را دوباره به صحنه باز می گرداند. داستان “دوری” درباره پیوندهای ناگسستنی بین والدین و فرزندان است. دوست هایی که تفاوت های زیادی نسبت به یکدیگر دارند در طی ماجراجویی های طولانیی پیوندهایی بینشان بوجود می آید و دوستی هایشان عمیق تر می شود. این انیمیشن لذت همکاری برای رسیدن به یک هدف مشترک را نشان می دهد. بعد از گذشت ۲۱ سال از تاسیس کمپانی پیکسار این فرمول هنوز جوابگو است. ما پیکسار را فقط به خاطر اینکه ما را می خواندند و یا قلبمان را لمس می کند، دوست نداریم بلکه این نوآوری های آنهاست که هر دفعه ما را جذب خود می کند.
“کریس ناشاواتی” از “ای دبلیو”:
نویسنده و کارگردان این انیمیشن “اندرو استانتن” بعد از شکست فیلم جان کارتر دوباره به پیکسار بازگشته است. در جستجوی دوری به این اصل وافادار مانده که “سری را که درد نمی کند دستمال نمیبندند”. داستان این فیلم تقریبا شبیه داستان فیلم قبلی است با این تفاوت که پارامترهای جدیدی را وارد داستان کرده است. یکی از نقاط قابل توجه و خوشایند فیلم نحوه برخورد خانوده “دوری” با نقص ژنتیکی اوست. که همین نکته می تواند رهنمون خوبی برای والدینی باشد که کودکانی با مشکلات مشابه دارند.
برای دریافت انیمیشن «در جستجوی دوری» از سایت پیشرو دانلود کلیک نمایید.